مایلی کهن بعد از شکست مقابل استیلآذین فردوسیپور را به سوءاستفاده از برنامه ۹۰ برای اغراض سیاسی و مادی متهم کرد.
قضاوت درباره این موضوع که اگر مجری دیگری به جای عادل فردوسیپور، تهیهکنندگی و اجرای نود را برعهده داشت، این برنامه به اهمیت امروز نبود دشوار است، اما همین اول کاری میتوانیم چند دلیل برایتان بشماریم.
۱. نود قدیمیترین برنامه صداوسیما نیست. پیش از نود، برنامههای هفتگی بسیاری که شاخصترین آنها «ورزش و مردم» و «ورزش از شبکه دوم» هستند، روی آنتن رفتهاند. موقعیت امروز این دو برنامه که البته در ذهن ماندن آنها بیشتر مربوط به فضای رسانهای ایران در دهه ۱۳۶۰ است، خود گویای توانایی مجریان، تهیهکنندگان و ایدئولوگهای آنهاست.
۲. فوتبال؟ شاید اما برنامههای ورزشی دیگر منعی در پخش فوتبال نداشتهاند. البته تمرکز نود روی موضوع فوتبال و به خصوص داوری در توفیق این برنامه موثر است اما میشود از این طرف نیز به ماجرا پرداخت. شاید اگر اندکی از ذوق و نه چندان عجیب و غریبی که صرف برنامه نود میشود، در این برنامهها وجود داشت، میشد از قابلیت سایر رشتهها در خبرسازی استفاده کرد؛ اتفاقی که لازم نیست بگوییم هرگز با رویکرد این دو برنامه به وقوع نپیوسته است.
۳. شک نداریم دوستان بسیاری هستند که دوست داشتند به جای فردوسیپور هدایت برنامه نود را در دست بگیرند. از نظر اقتصادی، نود یک دکان سه نبش در بهترین نقطه تجاری شهر است و دوستان با تبحری که دارند چهها که نمیتوانستند بکنند!
مدیرباشگاهی را میشناسم که علاقه بسیاری داشت سرمربی تیم خود را به هر قیمتی به برنامه نود بفرستد تا او به عنوان میهمان، بخشی از پروژه «شوآف» جناب مدیر را پیش ببرد. یک مدیر باشگاه دیگر که در یک بلوای بزرگ داور مسابقه را کتک زده بود، قصد داشت با سوءاستفاده از همشهریگری و آشنایی با یکی از اعضای خانواده فردوسیپور، مانع از مانور نود روی حادثهای شود که محرومیت سنگین او از فوتبال را رقم زد. مدیربرنامهای (چه با کلاس!) هست که با دهها بازیکن لیگ و چند دوست روزنامهنگار توأمان کار میکند.
فکر میکنید او برای حضور بازیکنان در برنامه نود، با عنوان میهمان حاضر است چقدر بپردازد؟ پولی که عین سرمایهگذاری است و بدون شک چند برابرش برمیگردد.
«شما میتوانی مشاور باشگاه ما باشی.» این پیشپاافتادهترین جملهایست که از زبان صاحبان مکنت در فوتبال ایران خطاب به اهالی رسانه بیرون میآید. خب، اینجا وقت یک نتیجهگیری حماسی است؛ عادل به طرزعجیبی ـ تا آنجا که ما خبر داریم ـ مقابل این پیشنهادات مقاومت کرده و برنامهاش را با فاصلهای باورنکردنی با انگهای مالی پیش برده است.
امیدوارم نویسنده در بیان مقصود خود به درازگویی نیفتاده باشد. نویسنده قصد داشت بگوید عادل فردوسیپور آدم خارقالعادهای نیست. او یک مجری محافظهکار است که هرگز اعتبار برنامه و خود را به پیشنهادها، وسوسهها و تهدیدها نفروخته است.
او یک آدم معمولی است که سعی کرده یک کارمند شریف و صادق برای صداوسیما باشد که مدیومی وسیع و فوقالعاده در اختیارش گذاشته است؛ مدیومی که البته میتوانست با رفتاری مشابه دیگران نابود شود، اما به حسنشهرت مجری جوان و کمتجربهاش ماند و پا گرفت، تا جایی که دیگر نمیتوان دوشنبهشبها را بدون او و برنامهاش تصور کرد.
او با همین رفتار نهچندان پیچیده ـ که البته ممکن است به نظر برخی دوستان درکنکردنی باشد ـ تبدیل به چهره اول صداوسیما در فوتبال و شاید تبدیل به چهره اول فوتبال ایران شده و پیش میرود. موقعیتی که طبق شنیدهها باعث تمکن مالی او نیز شده. از این نظر او یک پیروز مطلق است، کسی که هرگز آفتابه دزدی نکرد و تا امروز در کمال آرامش و بدون اینکه پایش به هیچ کلانتری و محکمهای باز شده باشد، زندگیاش را میکند.
یادداشت : سایت گل (www.goal.com)