ع. پاشایی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، درباب تعریف اصطلاح خودسانسوری افزود: خودسانسوری به این معنا است که فرد در بیان مطالب بنا به دلایل مختلف از ارائه حقیقتی خودداری کند و به عبارت دیگر حرفی که باید بگوید را نگوید....
وی با طرح چنین تعریفی؛ اظهار داشت: شاملو بهعنوان یک هنرمند متعهد در مواجهه با حقایق هیچوقت لب فرو نبست زیرا معتقد بود شعر برتافته از حقیقت است و جز حقیقت چیزی در آن راه نمییابد.
این مترجم در ادامه گفت: شاملو در بیان حقایق، سطحینگر نبوده بلکه حقایق را درقالب واژهها و فضاهایی پیچیده و عمقیق بیان میکرد.
وی ادامه داد: اصولا کار هنر نیز همین است. به عبارت دیگر هنرمند؛ حقایق را به اصطلاحهای کامپیوتر ZIP شده به مخاطب میسپارد و مخاطب نیز برای دریافت حقایق و زیباییهای هنر؛ ناچار به UNZIP کردن اثر است. اگر چنین رویکردی در هنر وجود نداشته باشد، سطح هنری اثر تقلیل میرود و حتی ممکن است از حیطه هنر خارج شود.
پاشایی درخصوص انگیزههای تولد شعر ازسوی شاعر افزود: هر شاعری برای سرایش اثرش به انگیزههایی نیاز دارد که بعضا ممکن است یک شخصیت با یک واقعه باشد اما کاری که یک هنرمند باید انجام دهد؛ تبدیل انگیزه اولیه به یک معنای نمادین است.
این منتقد ادبی معتقد است: اگر اثری در محدوده انگیزه باقی بماند و صرفا به بیان کم و کیف سوژه اولیه بپردازد، به مقام متعالی هنر دست نیافته است.
وی درتوضیح این مطلب به شعر معروف وارتان اشاره کرد و گفت: وارتان سالا خانیان؛ انگیزه احمد شاملو از سرایش این شعر بود اما تنها هدف سرایش نبود به عبارت دیگر هر چند این شخص و حوادث پیرامونیاش شاملو را به سرایش این شعر متمایل کرد اما درنهایت شعر وارتان در فضایی گسترده و متعالی دربرگیرنده حقایق است.
پاشایی همچنین درباره شعر« سرودی برای مرد روشن که به سایه رفت» اضافه کرد: جلال آلاحمد انگیزه سرایش این شعر برای شاملو بود اما این به این معنا نیست که این شعر درمورد این شخص نوشته شده یا به او تقدیم شده باشد.
پاشایی درباره شعرهای آزادی، ابراهیم در آتش و ضیافت نیز همین اعتقاد را دارد.
وی در این باره ادامه داد: حافظ در شعرهایش از زیبایی سخن میگوید و در سرایش اشعارش؛ زیبایی چهره جوانان و امثالهم برایش حکم انگیزههایی را داشتهاند اما اغلب؛ حافظ در قید و بند چنین تعابیر خاصی باقی نمانده و به بیان حقیقت زیبایی پرداخته است.
این مترجم اظهار داشت: البته بازدارندههایی وجود دارند که باعث میشوند هر سخنی ازسوی یک هنرمند درقالبهای صریح مطرح نشوند. همانطور که ملاحظات اخلاقی افراد به آنها اجازه نمیدهد در حضور فرزندان یا پدر و مادر خود برخی از مسائل را مطرح کنند.
وی از این منظر درمورد آثار شاملو گفت: شاملو ممکن است در بیان برخی مسائل؛ عنصر ابهام را به اثرش افزوده باشد اما این به معنای سانسور یا نهان کردن حقیقت نیست زیرا او به تعهد خود عمل کرده است.
پاشایی ادامه داد: شاملو معتقد بود در مقام یک شاعر باید حرفش را بزند و اگر هم سانسوری در کار بوده ازسوی ممیزان بوده نه ازسوی خود شاملو. کما اینکه بارها بخشهایی از شعرهای شاملو مورد ایراد واقع شد و در دورههایی در کتابهایش چاپ نمیشد.
وی معتقد است عامل اصلی بروز خودسانسوری ازسوی هنرمندان، ممیزیهای سختگیرانه است اما شاملو در دورههای مختلف علیرغم اعمال چنین ممیزیهایی؛ به کار خود ادامه داد و اگر هم در یک دوره؛ بخشی از شعرهایش ممیزی و حذف شده بودند در دورههای بعدی و در شرایطی متفاوت، حذفیات اشعار او چاپ میشدند.
پاشایی اشاره کرد: البته موارد معدودی درمورد کتاب کوچه وجود داشت که ما از شاملو میخواستیم از آنها صرفنظر کند و کل کار را که حاصل سالها تلاش و کوشش بود به خطر نیندازد و او نیز به اکراه میپذیرفت ولی درمجموع باید بگویم شاملو هرگز آثارش را سانسور نمیکرد.